جهش تولید با مشارکت مردم
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
جهش تولید با مشارکت مردم
  • 1401/08/16
  • - تعداد بازدید: 97
  • زمان مطالعه : 5 دقیقه

همراه با شهدا/ شهید علی اکبر سلیمی جهرمی

.

در طی حدود سه سال گذشته در روزهای دوشنبه، با شهدای مجموعه
سلامت فارس در طول سال های دفاع مقدس که در کنار خدمات پشتیبانی در جبهه های حق
علیه باطل و خدمت به رزمندگان غیور میهن در بهداری ها و بیمارستان های صحرایی،
شهدای گرانقدری را به این انقلاب تقدیم کرده اند، آشنا شدیم. این بخش با معرفی
شهدای استان فارس، شهدای مدافع حرم و
شهدای مدافع سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز که در
روزهای بحران کرونا، با از جان گذشتگی در سنگر سلامت، برای حیات بیماران جنگیدند ادامه
یافت. اکنون به معرفی دیگر شهدای عزیز استان فارس می پردازیم که این هفته با شهید «
علی اکبر سلیمی جهرمی» آشنا می شویم.

 




شهید علی اکبر سلیمی جهرمی



تاریخ و محل تولد: 30/9/1317 جهرم



تاریخ و محل شهادت: 7/12/1362 انفجار
در دفتر حزب جمهوری اسلامی





شهید سلیمی در آخرین روز
از آذرماه سال 1317 در شهر جهرم دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه اش را
در زادگاهش جهرم سپری کرد. شهید سلیمی با وجود علاقه بسیار به ادامه تحصیل، به
دلیل بار سنگین مسوولیت سنگین خانواده به دانشسرای مقدماتی در دورترین نقطه شهرستان
لار رفت و به معلمی پرداخت
.



شهید سلیمی علاقه بسیاری
به رشته پزشکی داشت. از این رو، بعد از شرکت در آزمون ورودی دانشگاه ها در رشته
پزشکی دانشگاه شیراز پذیرفته شد؛ اما به دلیل روحیه انقلابی و فعالیت هایی که در
این زمینه داشت، در مصاحبه پذیرفته نشد. او بعدها به تهران آمد و در رشته زبان
انگلیسی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول شد.



شهید سلیمی مبارزات سیاسی
اش را از سال 1332 آغاز کرد. او که در تظاهرات و اعتصابات معلمان به رهبری شهید
دکتر خانعلی شرکت کرده بود، در همین رابطه از طرف ساواک به دزفول تبعید شد و سال های
سختی را سپری کرد؛ به گونه ای که مجبور بود برای ادامه تحصیلش در دانشگاه تهران هر
هفته به تهران رفت و آمد داشته باشد. از سویی دیگر به دلیل همین فعالیت ها، مدتی
را در زندان سپری کرد.



شهید سلیمی بعدها
مبارزات سیاسی اش را همراه با شهید محمدعلی رجایی، شهید آیت الله دستغیب شیرازی و
دکتر اسدی لاری ادامه داد
.



شهید سلیمی از سال 1336 به عنوان آموزگار
دبستان به استخدام درآمد و به مدت
23
سال در این مقطع در نقاط مختلف کشور خدمت کرد. او که از موسسان انجمن اسلامی
معلمان بود، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت یک سال مدیریت کل آموزش و پرورش
تهران را بر عهده گرفت و بعد از آن نیز در سال 1359 به مدت
10 ماه به عنوان معاون وزیر
آموزش و پرورش و رییس سازمان پژوهش و برنامه ریزی خدمت کرد؛ تا اینکه در تاریخ 25
فروردین ماه 1360 طی حکمی از سوی «محمدعلی رجایی» نخست وزیر به سمت دبیر کل سازمان
امور اداری و استخدامی کشور منصوب شد. سرانجام
در جریان حادثه بمب گذاری دفتر حزب جمهوری در هفتم تیر ماه
1360 به همراه شهید مظلوم دکتر آیت الله بهشتی و 72 نفر از خدمتگزاران نظام جمهوری
اسلامی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.





خاطره
شهید از زبان همسرش:



- شهید سلیمی فرد ساده زیستی بود. ما هر
دو معلم بودیم. بارها پیش آمده بود که من اگر نمی توانستم دخترمان را به مهدکودک
ببرم، او با وجود دشواری های کاری که بر عهده داشت، در این زمینه با من همکاری
داشت و صبح زود فرزندمان را به مهد کودک می‌برد که حالا تمام این ها برای دخترم
خاطره شده است.





- به یاد دارم صبح روز هفتم تیرماه، وقتی
داشتم وسایل صبحانه را از داخل یخچال بیرون می آوردم. همسرم یک دفعه سوالی از من
پرسید که تعجب برانگیز بود. او گفت:

چقدر زینبی شده‌ای؟



من همان طور که دستگیره در یخچال را
در دست داشتم، مبهوت زده گفتم: این چه سوالی است که بی‌مقدمه می‌پرسی؟ اما او دوباره
گفت: همین طوری پرسیدم، می‌خواستم ببینم چقدر خودت را آماده کرده‌ای؟ این تنها صحبتی
بود که آن روز صبح بین ما رد و بدل شد. چند روز بعد از حادثه انفجار در دفتر حزب
که خدمت رییس جمهور وقت، شهید رجایی رسیدیم، ایشان یک سری سفارش در خصوص مقوله صبر
و استقامت به من کرد و بعد هم به بلافاصله به عبارت «زینبی بودن» اشاره کرد. همزمانی
این دو حادثه برایم جالب بود و معلوم بود که منشأ پذیرش فرهنگ شهادت در اینگونه
افراد چقدر به هم شبیه بوده است.





یادداشتی
از شهید سلیمی:



شهید سلیمی در تاریخ 25/1/1360 در
آغاز دفتر ثبت وقایع روزانه خود این چنین نوشته است:



«خدایا می ‌دانی که در برابر این مسوولیت
تعهدی نکردم که تنها پذیرش آن به خاطر تعهدم در برابر تو بود و لذا فقط از تو ای
تنها دوست من، امید هدایت و حمایت دارم
.



مرا یاری کن تا در حد توانایی، خدمت
ناچیز خود را به دین تو و بندگان تو که همنوعان من کمترین و هموطنان عزیزم هستند
و بار سال‌ ها ستم تاریخ طاغوتیان را بر پشت خود حمل می‌کنند، تقدیم نمایم و ذره
ای از بار آنها را بکاهم. باشد که دعای خیر آنان موجب آمرزشم شود. یاری ام کن در
هر فکری و فعلی فقط با یاد تو و به خاطر تو حرکت کنم که اگر هم ندانسته خطایی کردم
یقیناً مرا خواهی بخشید. کمکم کن تا ناحقی را حق و حقی را ناحق نکنم که آوای
«فمنْ یعْملْ» در گوشم است و خلاصه مرا در پناه خود نگهدار و از لطف خود بهره‌ مندم
ساز».

  • گروه خبری : آخرین اخبار,اخبار وب دا
  • کد خبری : 68931
کلیدواژه
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید

تنظیمات قالب