همراه با شهدا؛
با شهید «عبدالعلی ناظم پور» بیشتر آشنا شویم
در طی بیش از سه سال گذشته در روزهای دوشنبه، با شهدای مجموعه سلامت فارس در طول سال های دفاع مقدس که در کنار خدمات پشتیبانی در جبهه های حق علیه باطل و خدمت به رزمندگان غیور میهن در بهداری ها و بیمارستان های صحرایی، شهدای گرانقدری را به این انقلاب تقدیم کرده اند، آشنا شدیم و این بخش با معرفی شهدای استان فارس ادامه یافت.
همچنین در ادامه با شهدای مدافع سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز که در روزهای بحران کرونا، با از جان گذشتگی در سنگر سلامت، برای حیات بیماران جنگیدند آشنا شدیم و در ادامه نیز با شهدای مدافع حرم استان که در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب(س) در سوریه به شهادت رسیدند و سپس با شهدای استان فارس آشنا شدیم.
این بخش از «همراه با شهدا» به شهید «عبدالعلی ناظم پور»، از شهدای هشت سال دفاع مقدس استان فارس اختصاص دارد تا با زندگی و شخصیت این شهید والامقام، بیشتر آشنا شویم.
شهید «عبدالعلی ناظم پور»
تاریخ و محل تولد: 18 دی ماه سال 1340 در جهرم
تاریخ و محل شهادت: 4 بهمن سال 1365 در عملیات کربلای 5 منطقه شلمچه
شهید «عبدالعلی ناظم پور» 18 دی ماه سال 1340 در جهرم دیده به جهان گشود.
تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشته تجربی گذراند و سپس به سپاه پاسداران پیوست.
با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه شد. او متاهل بود که سرانجام چهارم بهمن سال 1365 در عملیات کربلای 5 منطقه شلمچه به شهادت رسید.
پیکر پاکش در گلزار شهدای فردوس جهرم به خاک سپرده شد.
بخشی از نامه شهید «عبدالعلی ناظم پور» به خانواده اش
«به نام آنکه یکتا و بی نیاز است
خدمت خانواده عزیزم سلام
امیدوارم که حال تک تک شما خوب باشد و زندگی را زیر سایهی ولایت شاه شهیدان با موفقیت بگذرانید و همیشه در امتحانات خداوند پیروز و موفق باشید. اگر از حال ما خواسته باشید به دعای شما خوب هستیم و مشتاق دیدارتان. به امید اینکه از بندگان خدا حسابمان کنند و عذرمان را بپذیرند.
به امید اینکه شیعه امام باشیم و چشم همگی ما به لبان خدا گوی روحالله باشد تا در این گیر و دار و این طوفان به پا شده از هیبت و عظمت اسلام خلوص و وفاداری پیروان امام خمینی در میان اقیانوس انسانهای خاکی ما قطرهای از این اقیانوس باشیم تا ملکوتی شویم.
باید بتوانیم در این امواج که هر روز به شکلی پیدا میشود روزی محاصره اقتصادی، روزی جنگ تحمیلی، روزی خلیج فارس، روزی کنفرانس و... روزی با وقار و وفادار و با صبر باشیم و همیشه لبانمان شاکر خدایمان باشد.
خیلی مشتاقم که با تک تکتان بنشینم و همه حرفها که اکثر آن از وفای شماست و صحبت شما و معلم بودن شما، صحبت کنم و در نامه نیز جای این نیست مثلاً به مادر عزیزم بگویم که چه قدر دوستش دارم و چه قدر کوتاهی کردم و چه قدر شرمنده صحبتهایش هستم.
یا به مادر بزرگ و بزرگواریاش و صحبتهایش؛ یا به آبجی عزیز که دوست دارم دستش را ببوسم و حرفی برای صحبتهایش، خلوصش صداقتش... یا داداش رسول عزیز و یا حسین جان و یا حسن آقا که حرفی در محبتشان نیست و از مردانگی و وفایشان که باعث سرافرازی و دلگرمی، هستند یا از بابا و زحماتش یا زهراجان که از محبت و پاکی و خضوع و فهم گفتنیها دارد و هم چنین از شعور و فهم و درک و محبت مژگان عزیز
ولی اینها اگر به زبان نیاید در قلب هست و انسان میفهمد.
همه شما عزیزان را به خدای بزرگ میسپارم و از همه تان انتظار دعا دارم سلام مرا به همه عزیزان در خانواده و اقوام و خویشان و نزدیکان برسانید.
به امید زیارت کربلا و فتح قدس عزیز
عبدالعلی ناظم پور»
پایان خبر
نظر دهید