کرونا؛ نگاه واقع بینانه چیست؟
.
آنچه در این روزها
نه تنها در ایران بلکه در اغلب کشورهای
جهان نگاه مردم را معطوف به خود کرده است، فراتر از یک بیماری ویروسی مسری، تبدیل به یک پدیده روان شناختی -
اجتماعی شده است.
کرونا به عنوان یک
پدیده اجتماعی، یک دشمن هولناک و یک غول شکست ناپذیر، فضای روانی جامعه را تحت
الشعاع خود قرار داده و حتی اقتصاد جهانی را تابع خود کرده است. مشکل آن است که
همانند هر پدیده اجتماعی، اخبار و شایعات، اظهارنظرهای کارشناسی و غیرکارشناسی،
اجتناب های درست و نادرست از موقعیت ها،
هراس جمعی عده ای از یک سو و انکار روان شناختی آن از سوی دیگر، مواجهه با این
بیماری را مشکل تر کرده است.
نگاه های غیر واقع بینانه به کرونا در دو سوی طیف واقعیت
قرار می گیرند. اضطراب های روان شناختی ناشی از مرگ، در یک سوی این طیف باعث می
شود که افرادی با استفاده از مکانیزم های روان شناختی انکار به کوچک شماری مساله
روی بیاورند. نمونه های آن به این شرح است:
- من قوی تر از آن هستم که مبتلا شوم.
- همه اش سیاسی است؛
دارند بزرگش می کنند.
- من نمی توانم به خاطر یک بیماری موهوم خودم را از لذت های
روزمره ام محروم کنم.
در آن سوی طیف این اضطراب هستی گرایانه تبدیل به تحریفات
شناختی همانند فاجعه انگاری می شود:
- کرونا غیرقابل کنترل است.
- آخرالزمان فرا رسیده است.
- کوچکترین بی مبالاتی مرا و خانواده ام را مبتلا می کند.
اگر این باورها در دو سوی طیف واقعیت قرار می گیرند، کدام
باورها و چه نگرشی نشانگر واقع بینی متعادل به کروناست؟
می توان گفت با توجه به واقعیت وجودی یک بیماری ویروسی در
حال سرایت، جدی گرفتن و نه انکار و نه فاجعه سازی می تواند ما را به یک واقع بینی
متعادل برساند. تبلور چنین نگرشی در باورهای زیر است:
- خطر جدی است، ولی می توان با پیشگیری آن را مهار کرد.
- توصیه های منابع علمی و رسمی را گوش می دهم و مسوولانه به آنها عمل می کنم تا از خودم و
خانواده ام محافظت کنم.
- نباید اجازه دهم
نگرانی های افراطی خودم یا نگرانی های افراطی که دیگران به من القاء می کنند روحیه
مرا تضعیف کند.
چرا ما در این شرایط به این نگاه واقع بینانه احتیاج داریم؟ دست کم یک دلیل علمی محکم برای این
موضوع وجود دارد: کرونا متوجه سیستم ایمنی ماست و روان شناسی نوین از سال ها پیش
ما را آگاه کرده است که استرس از دشمنان شماره یک این سیستم محسوب می شود.
نگاه های فاجعه آمیز موجد اضطراب سطح بالایی می شوند. این اضطراب
نظام عصبی ما را به قدری دستخوش آشفتگی
قرار می دهد که خود علیه خود به پا می
خیزد و گلوکو کورتیکوئیدها که خود در چرخه سیستم ایمنی ما یکی از محورهای اساسی
حفظ این سیستم اند به سیستم خود خیانت کرده و آن را مستعد شکست در برابر ویروس های نفوذی می کند، به
این ترتیب دروازه روان شناختی شهر سلامت یکی از پرنفوذترین راه های رخنه کرونای
افسار گسیخته مهاجم می شود.
حفظ امید، معنا، خوش بینی و حتی استفاده از مکانیزم های
پخته روان شناختی نظیر طنزپردازی (طنزپردازی برای برخوردی توام با متانت و آرامش
در برابر حمله دشمن نه به عنوان ابزاری برای انکار وجود آن) سلاح هایی است که در
اختیار سیستم ایمنی خود قرار می دهیم تا در برابر دشمن خارجی مقاومت کند. یک نمونه
واقعی تاریخی از این ماجرا را می توان در خاطرات دکتر «ویکتور فرانکل» بنیانگذار
مکتب معنا درمانی در روانشناسی یافت.
فرانکل در گزارش خود از تجربه اسارت پنج ساله اش در اردوگاه
های کار اجباری می نویسد که هرگاه یکی از هم قطاران اسیرش تمام امید و معنای خود
را به زندگی از دست می داد، طولی نمی کشید که سیستم ایمنی او تسلیم بیماری شایع در اردوگاه یعنی تیفوس می شد
و مرگ او فرا می رسید.
در شرایط کنونی می توانیم:
- از کرونا حرف بزنیم اما نه تمام روز.
- توصیه های ایمنی را رعایت کنیم، اما دچار وسواس های بیمارگونه
نشویم.
- به شوخی های ظریف پیرامون کرونا که از ذهن های خلاق
طنزپرداز نشات می گیرد توجه کنیم و همراه با آنها بخندیم، اما از آنها به عنوان انکار وجود بیماری و غفلت از مراقبت و محافظت
استفاده نکنیم.
- در خانه بمانیم، اما زندگی را در خانه نیز ادامه دهیم:
شاید مدت ها بوده است که آرزو داشتیم در خانه بمانیم، کتاب های نخوانده یا نیمه
خوانده شده کنار پاتختی تختخواب را تمام کنیم، فیلم ببینیم؛ آیا می توانیم در این
شرایط تهدیدآمیز، خلاقانه تهدید را به فرصت تبدیل کنیم؟
- مدت هاست مشغله های زندگی روزمره، از حرف زدن با کودکان
مان و حتی همسر، والدین و خواهران و برادران با زمان داشته است. حالا که کرونا ما
را به مرخصی اجباری کشانده، آیا می توانیم این فرصت را برای گفتگو غنیمت بشماریم؟
- به کودکان خود بهداشت را آموزش
دهیم اما نه ترس و وحشت را
در کوتاه سخن: روانشناسان می گویند در برابر استرس دو گونه
رویارویی وجود دارد: رویارویی یا مقابله های هیجان مدار ناکارامد که به اضطراب
دامن می زند یا مقابله های مساله مدار که ما را به سمت راه حل های حل کننده مشکل
سوق می دهد. در برابر کرونا با یک نگرش واقع بینانه می توانیم رویکردی مساله مدار
را اتخاذ کنیم تا این بحران نیز بگذرد./105
«سمانه حسینی»؛ مسوول
روانشناسی بالینی بیمارستان آنکولوژی امیر
پایان خبر
نظر دهید