سرمایه گذاری برای تولید
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
سرمایه گذاری برای تولید
  • //
  • - تعداد بازدید: 58
  • زمان مطالعه : 4 دقیقه
همراه با شهدا؛

شهید «سیدابراهیم پوریزدان پرست»

.

در طی
بیش از سه سال گذشته در روزهای دوشنبه، با شهدای مجموعه سلامت فارس در طول سال های
دفاع مقدس که در کنار خدمات پشتیبانی در جبهه های حق علیه باطل و خدمت به رزمندگان
غیور میهن در بهداری ها و بیمارستان های صحرایی، شهدای گرانقدری را به این انقلاب
تقدیم کرده اند، آشنا شدیم و این بخش با معرفی شهدای استان فارس ادامه یافت.

 


همچنین
در ادامه با شهدای مدافع سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز که در روزهای بحران
کرونا، با از جان گذشتگی در سنگر سلامت، برای حیات بیماران جنگیدند آشنا شدیم و در
ادامه نیز با شهدای مدافع حرم استان که در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب(س) در سوریه
به شهادت رسیدند و سپس با شهدای استان فارس آشنا شدیم.



این بخش
از «همراه با شهدا» به شهید «
سید ابراهیم پوریزدان پرست»، از
شهدای هشت سال دفاع مقدس استان فارس اختصاص دارد تا با زندگی و شخصیت این شهید
والامقام، بیشتر آشنا شویم.



شهید «سیدابراهیم
پوریزدان پرست»



تاریخ و محل تولد: 9 تیر سال
1307 در شهرستان داراب



تاریخ و محل شهادت: 12
بهمن 1365 در شلمچه عملیات کربلای 5



شهید
«سیدابراهیم پوریزدان پرست، 9
تیر سال 1307 در خانواده ای مذهبی از
دیار شهرستان داراب، دیده به جهان گشود.



چهار
ساله بود که پدر خود را از دست داد و از هفت سالگی آغاز به فراگیری علم و تحصیل
کرد.



تا
کلاس ششم ابتدایی تحصیل خود را ادامه داد و در 18 سالگی به خدمت سربازی رفت و پس
از آن در ارتش ماند و در همانجا تا گروهبان یکمی آموزش دید و در حین آموزش، تحصیل
خود را نیز ادامه داد
.



سال
1323 ازدواج کرد و طی سال‌های خدمت در ارتش، با عوامل فساد و دزدی مبارزه می‌کرد.



پیش
از انقلاب بازنشسته شد. سال 1359 به صورت افتخاری به عضویت سپاه پاسداران درآمد و
عازم جبهه نبرد شد. او سرانجام 12 بهمن 1365 در شلمچه عملیات کربلای پنج به شهادت
رسید
.



بخشی از خاطره یکی از
همرزمان شهید «پوریزدان پرست»



یکی
از همرزمان شهید «پوریزدان پرست» در خاطره ای می گوید:



عملیات
کربلای پنج بود. «سیدمحمد کدخدا» و حاج «مهدی زارع» به شهادت رسیده بودند.



سمت
فرمانده‌ای گردان امام حسین(ع) را بر عهده من گذاشتند و سیدابراهیم نیز فرمانده
دسته شد.



از
آن روز به بعد، ارتباط ما بیشتر شد و من او را بیشتر شناختم
.



گردان
در جزیره مستقر شد. دشمن از سه جهت روی سر ما آتش می‌ریخت
. دسته سید ابراهیم را برای حفاظت از «سه
راه شهادت» گذاشتند. سید کارش را به نحو احسنت انجام داد و چند پاتک دشمن را خنثی
کرد
.



برای
سرکشی از سه راه رفته بودم. دیدم تنها داخل یک سنگر نشسته و به دقت جلو را نگاه می
کند.



به
او نزدیک شدم و گفتم: سید چرا تنهایی؟



گفت:
آخه اینجا آتیش سنگینه. کسی نمی ایسته. چند تا هم شهید و مجروح دادیم. خودم
وایسادم که حواسم به حرکت دشمن باشه
.



خندید
و گفت: من تا هستم خیالت از اینجا راحت باشه.



خداحافظی
کردم چند قدمی که دور شدم ،خمپاره
ای کنارش نشست و آسمانی شد..

  • گروه خبری : آخرین اخبار,اخبار وب دا
  • کد خبری : 75651
کلیدواژه
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید

تنظیمات قالب