همراه با شهدا و به بهانه برگزاری یادواره شهدای سلامت فارس؛
با شهید «مهران باقری» بیشتر آشنا شویم
در طی بیش از سه سال گذشته در روزهای دوشنبه، با شهدای مجموعه سلامت فارس در طول سال های دفاع مقدس که در کنار خدمات پشتیبانی در جبهه های حق علیه باطل و خدمت به رزمندگان غیور میهن در بهداری ها و بیمارستان های صحرایی، شهدای گرانقدری را به این انقلاب تقدیم کرده اند، آشنا شدیم و این بخش با معرفی شهدای استان فارس ادامه یافت.
همچنین در ادامه با شهدای مدافع سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز که در روزهای بحران کرونا، با از جان گذشتگی در سنگر سلامت، برای حیات بیماران جنگیدند آشنا شدیم و در ادامه نیز با شهدای مدافع حرم استان که در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب(س) در سوریه به شهادت رسیدند و سپس با شهدای استان فارس آشنا شدیم.
این بخش از «همراه با شهدا» به شهید «مهران باقری»، از شهدای هشت سال دفاع مقدس استان فارس اختصاص دارد تا با زندگی و شخصیت این شهید والامقام، بیشتر آشنا شویم.
شهید «مهران باقری»
تاریخ و محل تولد: یازدهم آذر سال 1343 در روستای گویم
تاریخ و محل شهادت: یکم مرداد 1362 در عملیات والفجر2
شهید «مهران باقری» یازدهم آذر سال 1343 دیده به جهان گشود. پس از دوران طفولیت به مدرسه گویم رفت و تحصیل خود را تا سال دوم دبیرستان ادامه داد. دارای اخلاقی پسندیده و نیکو بود، با دیگران با رویی خوش برخورد می کرد. در تمام امورش نظم خاصی وجود داشت. در منزل در کارها به مادرش کمک می کرد، اوقات بیکاری را به کارهای ساختمانی می پرداخت، انسانی با ایمان و پرهیزگار بود و در هر کاری خدا را فراموش نمی کرد.
از صفات بارزش در جمع، توصیه به غیبت نکردن و خواندن نماز سروقت بود و به این دو بسیار اهمیت می داد و بر آن تأکید می کرد. او دوستانش را به مسائل شرعی گوشزد می کرد، در هر کجا صحبتی از مادیات می شد می گفت: «ما که برای شکممان انقلاب نکردیم».
هیچوقت بدون وضو نمی خوابید، با گروه مقاومت مساجد همکاری موثری داشت. آغاز جنگ تحمیلی مصادف بود با سال دوم دبیرستان او و به خاطر رضای خدا و یاری دین خدا، تحصیل را رها کرد و در بسیج و سپاه پاسداران نام نویسی کرد تا به کمک رزمندگان اسلام بشتابد.
پس از دوره آموزشی به جبهه «موسیان» اعزام و پس از سه ماه رودروئی با کفار بعثی، به زادگاهش بازگشت. میگفت «که من لیاقت شهادت را نداشتم» و چون شهید باقری، مقید به جمهوری اسلامی بود، عقیده اش این بود که تا نابودی دشمن باید جنگید و به همین خاطر به جبهه پیرانشهر (حاج عمران) اعزام شد تا اینکه در عملیات والفجر2 در یکم مرداد 1362 به دست کفار بعثی به فیض شهادت نائل آمد و به دیدار یار شتافت.
بخشی از وصیت نامه شهید «مهران باقری»
«بسم الله الرحمن الرحیم
ای پدر و مادر؛
البته من کوچکتر از آنم که برای شما وصیتی داشته باشم. فقط یک پیام دارم و آن این است، همیشه به خدا اتکاء داشته باشید و از کارهای بد دوری جویید؛ راه درست را انتخاب نمایید و از فساد و افراد مفسد و گناهکار دوری جوید. در زندگی بیشتر به معنویات ترجیح بدهید تا به مادیات زیرا مادیات هر چیز و هر قدر که زیاد هم باشد سرانجام تمام شدنی و نابود شدنی است و تنها چیزی که در آن دنیا شما را نجات میدهد اعمال نیک و همین معنویات است.
از افراد مادیگرا که فقط به فکر شکم هستند، دوری نمایید.
مسجد را سنگر و خانه خود بدانید و همواره در حفظ آن کوشا باشید. همواره امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید به جبههها کم کنید.
برادران برای شما نیز یک وصیت دارم و آن این است که در اعمال واجب همچون نماز و غیره کوتاهی نکنید به مسجد و نماز جماعت بروید و دیگر رفقای خود را هم به طرف مسجد و جماعت بکشانید و از دوستان بدی قابل اصلاح نیستند دوری نمایید و روابط خود را با آنها قطع کنید.
و خواهران؛
وصیت من به شماها این است که همیشه حجاب خود را که کوبندهتر از خون سرخ شهید است، حفظ کنید و هیچ وقت تحت تأثیر این و آن قرار نگیرید. اگر که به شهادت رسیدم که پیروزم و این افتخار ماست و اگر هم زنده برگشتم باز هم پیروزم؛ امیدوارم که مرا حلال کنید. دیگر عرضی ندارم.
خداحافظ دوستدار شما مهران باقری.
تاریخ 26 تیر سال 1362
والسلام.»
پایان خبر