همراه با شهدای مدافع سلامت/ شهید مریم رحیمی
.
در طی بیش
از یک سال گذشته در روزهای دوشنبه، با شهدای مجموعه سلامت فارس در طول سال های
دفاع مقدس که در کنار خدمات پشتیبانی در جبهه های حق علیه باطل و خدمت به رزمندگان
غیور میهن در بهداری ها و بیمارستان های صحرایی، شهدای گرانقدری را به این انقلاب
تقدیم کرده اند، آشنا شدیم و این بخش با معرفی شهدای استان فارس ادامه یافت. ضمن
گرامیداشت هفته دفاع مقدس، در طول این هفته با شهدای مدافع سلامت که در روزهای
بحران کرونا در خط مقدم مبارزه با این بیماری، فداکارانه حضور یافته و در این عرصه
جانفشانی کردند، آشنا می شویم.
شهید مریم رحیمی
تاریخ و محل تولد: 20/6/1372 شیراز
تاریخ و محل شهادت: 21/8/1399 بیمارستان امتیاز و مرکز
فوریت های شهید رجایی
شهید مریم رحیمی دوران
ابتدایی را در مدرسه غنچه های ولایت و دوران راهنمایی را در مدرسه افروز نیرومند
سپری کرد. دوره دبیرستان را نیز در سروش شیراز گذراند و در سال 1390 در کنکور
سراسری، در رشته های کارشناسی زمین شناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان، کارشناسی شیمی
و پرستاری دانشگاه آزاد قبول شد که علاقه اش به ادامه تحصیل در رشته های پیراپزشکی
او را به سراغ رشته پرستاری کشاند. شهید رحیمی بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه به
عنوان پرستار طرحی در بیمارستان امتیاز و مرکز فوریت های شهید رجایی مشغول به کار شد.
او طی این مدت به عنوان پرستار نمونه معرفی و مورد تشویق قرار گرفت. در سال 1396
بعد از اتمام دوره طرح به عنوان نیروی قراردادی در همین بیمارستان به ادامه شغل
پرستاری مشغول شد.
شهید رحیمی در سال 1397 با
وجود مشغله کاری، به دلیل علاقه به ادامه تحصیل، در کنکور کارشناسی
ارشد رشته آموزش پزشکی، در دانشگاه علوم پزشکی شیراز پذیرفته شد و در واپسین
روزهای حیاتش با وجود بارداری، در حال تکمیل پایان نامه اش بود.
همزمان با شیوع ویروس منحوس
کرونا و همه گیری آن، شهید رحیمی همراه با کادر درمان و در بخش ICU4 بیمارستان شهید رجایی مشغول خدمت بود تا اینکه
در آبان ماه 1399 در دام این ویروس منحوس گرفتار شد و در مسیر خدمت به همنوع، جان
عزیز خود و نوزاد دلبندش را تقدیم پیشگاه رب العالمین کرد و به فیض شهادت نائل
آمد.
شهید مریم رحیمی از زبان
مادرش:
- دخترم از همان ابتدای طرح
در داخل یکی از بخش های بیمارستان کار می کرد؛ اما بعد از مدتی به ICU رفت و در طی این مدت سه مرتبه برایش تشویقی
آمد. با وجود کار سنگین و پر مسوولیت پرستاری در ICU بیمارستان؛ چون مریم با جان و دل کار می کرد،کار در آن محیط برایش
لذتبخش بود؛ چرا که معتقد بود هر چند این بیماران بیهوش هستند؛ اما خداوند تمام
فعالیت های من پرستار را می بیند. مریم در محل کار هم همیشه سنجاق «نحن خدام
الحسین» به سینه می زد و با نیت خدمت بر بالین بیماران می رفت.
- سال 1387 مریم از طرف
دانشگاه همراه با دانشجویان به اردوی راهیان نور در شلمچه رفت. در آنجا هر کدام از
دانشجویان بر مزار یکی از شهدا حضور یافته و با او درد دل می کنند، مریم بر مزار
یکی از شهدای گمنام می رود و همیشه معتقد بود حضور آن شهید را مانند برادری در
زندگی خود احساس می کند. او همواره به شهدا مهر و دلبستگی داشت و همیشه آن جمله
شهید آوینی را با خود زمزمه می کرد: « کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید. تفاوتش فقط همینقدر
است که ممکن است حسین در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا!».
شهید رحیمی
از زبان همسرش:
- تاریخ
ازدواج ما روز 15
اسفند سال 1392 بود، نزدیک غروب بعد از آنکه از آتلیه آمدیم و باید به سمت تالار و
نزد مهمانان می رفتیم، مریم از من خواست تا برای خواندن نماز مغرب و عشاء به منزل
برویم. با هم برای خواندن نماز به منزل پدر مریم رفتیم و چون از قبل وضو داشتیم،
مریم با همان لباس عروس مشغول خواندن نماز شد و من هم همینطور؛ بعد از آن انگار که
خیال مریم راحت شده بود با هم به سمت تالار رفتیم. این چند سالی که با هم زیر یک
سقف زندگی مشترک داشتیم، برداشت من این است رفتارهای او به گونه ای بود که انگار
مال این دنیا نیست و قرار نیست در دنیا مدت زیادی بماند؛ خداوند هم برایش چنین
مرتبه ای رقم زد. من هنوز بعد از این 10 ماهی که از رفتن مریم می گذرد، نمی توانم
قبول کنم که او دیگر بین ما نیست.
نظر دهید