در طی بیش از یک سال گذشته در روزهای دوشنبه، با شهدای مجموعه
سلامت فارس در طول سال های دفاع مقدس که در کنار خدمات پشتیبانی در جبهه های حق
علیه باطل و خدمت به رزمندگان غیور میهن در بهداری ها و بیمارستان های صحرایی،
شهدای گرانقدری را به این انقلاب تقدیم کرده اند، آشنا شدیم و این بخش با معرفی
شهدای استان فارس ادامه یافت. همچنین در ادامه با شهدای مدافع سلامت دانشگاه علوم
پزشکی شیراز که در روزهای بحران کرونا، با از جان گذشتگی در سنگر سلامت، برای حیات
بیماران جنگیدند آشنا شدیم و 9 شهید مدافع سلامت دانشگاه را در این بخش معرفی
کردیم. در ادامه با شهدای مدافع حرم آشنا می شویم که مطلب امروز بخش همراه با شهدا
به شهید «محسن ماندنی»، از شهدای مدافع
حرم استان فارس اختصاص دارد.

 

شهید
محسن ماندنی

تاریخ و محل تولد: 1/7/1356 اردکان فارس

تاریخ و محل شهادت: 1/1/1395 حلب- سوریه

شهید محسن ماندنی، اول مهر سال 1356 و به عنوان پنجمین
فرزند خانواده، در شهرستان سپیدان به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در مدرسه عشایری
گذراند و برای ادامه تحصیل به مدرسه عشایری شیراز رفت. بعد از اتمام دبیرستان وارد
دانشگاه علم و صنعت شیراز شد؛ اما بعد از یک سال انصراف داد و در سال 1379 وارد
سپاه شد و همزمان تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل داد. شهید ماندنی علاوه بر
فرماندهی گردان 110 حضرت رسول (ص) در شهرستان سپیدان، فرماندهی گردان فاطمیون را
در سوریه نیز بر عهده داشت.

او همواره زمزمه یا حسین (ع) بر لب داشت و بیشتر وقتش را در
بسیج و با انجام امور فرهنگی سپری می کرد.

سرانجام در حالی که دو فرزند چهار و نیم ساله و یک ساله
داشت، در روز یکم فروردین 1395 و در دفاع از حرم حضرت زینب (س)، در کشور سوریه بر
اثر اصابت ترکش، به عنوان نخستین شهید مدافع حرم در سال 1395، به فیض شهادت نائل
آمد.

خاطرات
شهید از زبان پدرش:

محسن در وصیتنامه اش علاوه بر اشاره به مسایل و وجوهات شرعی
و یتیم نوازی، بیشتر به ولایت فقیه و تداوم راه شهدا تاکید داشت. او واقعا عاشق
شهادت بود. سال ها حضور متوالی در مرزبانی سیستان و بلوچستان و حضور عاشقانه در
سوریه او را به آرزویش رساند؛ چرا که دلسوز نظام و انقلاب بود و سبک و سیره زندگی
اش، خدامحور بود. من تمام این خصوصیات محسن را نشات گرفته از عدم وابستگی به دنیا
و تعلق خاطر و ارادتش به خدا و اهل بیت(ع) می دانم.

خاطرات
شهید از زبان همرزمش:

- ای کاش با ما حرفی می زد و می گفت که چه چیزی در سر دارد. می
گویند شهدا اسراری را در دلشان دارند و هیچ کس از آن با خبر نمی شود؛ مگر بعد از
شهادتشان. محسن مثل ما نبود که تا یک اتفاقی می افتد بیاید برای همه تعریف کند. هیچ
وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نمی زد و آرامش در کلامش جاری بود. وقتی به سپیدان
می آمد، آنقدر دلش برای منطقه تنگ می شد و برای بازگشت به سوریه لحظه شماری می کرد
که فکر نمی کردیم آنجا شرایط سختی داشته باشد.

- محسن چندان راجع به فعالیت هایش چیزی به زبان نمی آورد. وقتی
برای شهادتش مراسم گرفته بودیم، یک مردی از سیستان آمده بود و می گفت: ما اوضاع
مالی خوبی نداشتیم؛ اما شهید ماندنی به مردم منطقه ما کمک زیادی کرده است.

وصیتنامه
شهید:

سعی کنید
زندگی نامه و خاطرات شهدا و رزمندگان اسلام را مطالعه کنید تا از زحمات و مشقت
هایی که برای میهن و اسلام عزیز متحمل شده اند، آگاه شوید. آنان از بهترین سرمایه
زندگی شان، از مال و جانشان گذشتند که به اسلام و انقلاب خدشه ای وارد نشود.

به برادران
و خواهران دینی خود وصیت می کنم از منویات مقام معظم رهبری که همان دستورات اسلام
و قرآن است، غافل نشویم که ان شالله رستگاری در اطاعت از قرآن و ولایت است.