جهش تولید با مشارکت مردم
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
جهش تولید با مشارکت مردم
  • 1403/06/05
  • - تعداد بازدید: 247
  • زمان مطالعه : 5 دقیقه
همراه با شهدا و به بهانه برگزاری ستاد یادواره شهدای سلامت فارس؛

با شهید دکتر «عباس صفرپور» بیشتر آشنا شویم

در طی بیش از سه سال گذشته در روزهای دوشنبه، با شهدای مجموعه سلامت فارس در طول سال های دفاع مقدس که در کنار خدمات پشتیبانی در جبهه های حق علیه باطل و خدمت به رزمندگان غیور میهن در بهداری ها و بیمارستان های صحرایی، شهدای گرانقدری را به این انقلاب تقدیم کرده اند، آشنا شدیم و این بخش با معرفی شهدای استان فارس ادامه یافت.

همچنین در ادامه با شهدای مدافع سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز که در روزهای بحران کرونا، با از جان گذشتگی در سنگر سلامت، برای حیات بیماران جنگیدند آشنا می شویم.

این بخش از «همراه با شهدا» به شهید دکتر «عباس صفرپور»، از شهدای مدافع سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز اختصاص دارد تا با زندگی و شخصیت این شهید والامقام، بیشتر آشنا شویم.

شهید دکتر «عباس صفرپور»

تاریخ و محل تولد: 20 مرداد 1348 در شهرستان فیروزآباد

تاریخ و محل شهادت: 22 آبان 1399 در بیمارستان حضرت علی اصغر (ع) شیراز

محل خدمت: بیمارستان قائم فیروزآباد

بخشی از زندگی‌نامه شهید دکتر «عباس صفرپور»

شهید دکتر «عباس صفرپور» در سال 1348 در یک خانواده اصیل قشقایی در فیروزآباد به دنیا آمد. در سال 1363 و در سن پانزده سالگی برای نخستین بار به جبهه‌های جنگ که برادرانش نیز در آنجا حضور داشتند، رفت. بعد از اتمام جنگ و شرکت در آزمون سراسری در رشته پزشکی دانشگاه شیراز پذیرفته شد. پس از فارغ‌التحصیلی در بیمارستان حضرت علی اصغر(ع) شهرستان بیرم و بیمارستان حضرت قائم(عج) شهرستان فیروزآباد، مشغول به طبابت شد. گشاده‌رویی، صداقت، تعهد، مردم‌داری و توجه به قشر محروم از ویژگی‌های بارز دکتر صفرپور بود.

شهید دکتر صفرپور با شروع همه‌گیری کرونا به عنوان بسیجی به خط مقدم جبهه مقابله با کرونا شتافت و طی مدت هشت ماه، بیشتر وقت خود را صرف کشیک شبانه‌روزی بیماران می‌کرد. بالاخره پس از ابتلا به کرونا، با توجه به مجروحیت شیمیایی دوران دفاع مقدس در بیمارستان حضرت علی اصغر(ع) شیراز به خیل دوستان شهیدش پیوست.

شهید دکتر صفرپور از زبان یکی از اساتید دانشگاه

«بنده افتخار آشنایی با این شهید بزرگوار را از دوره دانشجویی ایشان داشتم و استاد راهنمای پایان نامه دوره پزشکی ایشان بودم. دکتر صفرپور، دانشجوی کوشا و پیگیری بود که بعد از فارغ التحصیلی نیز ارتباطات بین ما همچنان وجود داشت، اما نکته ای که همیشه در صحبت ها و دیدارهایی که با همدیگر داشتیم و با او در خاطرم مانده است، دلسوزی، پیگیری و نگرانی او برای بیماران و دردمندان به ویژه قشر نیازمند بود. شهید دکتر عباس صفرپور مصداق پزشک متعهد بود که هیچ گاه، هیچ چیزی را با خدمت به مردم عوض نکرد و بالاخره جان خودش را در این مسیر از دست داد.»


شهید دکتر صفرپور از زبان همکارانش

«فروردین دو سال قبل بود و ایام عیدی که همه دنبال برنامه‌های خودشان و استفاده از این تعطیلات بودند. ساعت یک بعد از نیمه شب بود که خبر ناراحت‌کننده‌ای را به من دادند و من باید هر طور شده بود، خودم را به شیراز می‌رساندم. در آن لحظه تنها کسی که به ذهنم رسید تا از او کمک بگیرم، دکتر صفرپور بود. با این حال همان موقع شب به دکتر زنگ زدم و او با خوشرویی پذیرفت و به بیمارستان آمد تا به جای من بیماران را ویزیت کند.

من از زمانی که دکتر صفرپور دانشجوی رشته پزشکی بود با او در ارتباط بودم و حتی سال اول که در در رشته مهندسی کشاورزی دانشگاه شیراز پذیرفته شدم و خوابگاه نداشتم مدت کوتاهی را البته به عنوان مهمان به اتاق دکتر صفرپور در خوابگاه شهید آیت الله دستغیب می‌رفتم. اتاق سه نفره آنها سه تخت داشت و دکتر با اصرار فراوان تختش را در اختیار من قرار می‌داد و خودش روی زمین می‌خوابید.»

شهید دکتر صفرپور از زبان برادر زاده اش

«عمو عباس به معنای واقعی صبور، مهربان و با گذشت بود. سه روز قبل از شهادتش که در بیمارستان حضرت قائم(عج) فیروزآباد بستری بود، نیاز ضروری به تزریق یک آمپول پیدا کرد، اما این آمپول به خاطر کمبود دارویی که وجود داشت، به سختی گیر می آمد. من زمانی که این موضوع را‌ متوجه شدم، از او گلایه کردم که چرا زودتر به خود من اطلاع ندادید؟ با همان حال وخیمی که داشت و به سختی صحبت می کرد، گفت: عمو جان نمی خواستم به شما زحمت دهم، ضمن اینکه وقتی کمبود دارویی هست این مشکل برای همه هست. گفتم: خیلی سریع و هر طور شده برایتان تهیه می کنم و می فرستم. در همین حین یک آن به ذهنم رسید و به او گفتم: عموجان! آخرین سی تی اسکن ریه تان را برای من بفرستید. وقتی عکس ریه را دیدم با توجه به شدت درگیری ریه، متوجه شدم که چاره‌ای جز انتقال به شیراز نیست و فردای همان روز به بیمارستان حضرت علی اصغر(ع)
منتقل شد.

یکی از داروسازان قدیمی فیروزآباد بعد از شهادت عمویم می گفت: بعد از اینکه متوجه شدیم دکتر صفرپور به داروی خاص و کمیابی نیاز دارد، برایشان تهیه کردیم. روزی که قرار بود آمپول را به دست دکتر برسانیم از پشت تلفن با صدای نحیفی تشکر کرد و گفت: ممنونم دکتر جان؛ اما من در حال انتقال به شیراز هستم. آمپول ها را به بیمارستان فیروزآباد تحویل بدهید تا برای دیگر بیماران نیازمند استفاده شود. عمو عباس به معنای واقعی وجودش را وقف خدمت به مردم کرده بود و حس نوع دوستی و مردم داری و صبر و تعهد ایشان همواره زبانزد خاص و عام بود.

من خودم به عنوان یک پزشک با بیماران بد حال بسیاری در دوران تحصیل مواجه بودم و بارها عملیات احیاء انجام داده بودم، اما آرامشی را که آن روز در چهره عمویم دیدم به جرأت می توانم بگویم که هرگز ندیده بودم. سرانجام ظهر پنج شنبه و بعد از ایست قلبی - تنفسی مجدد روح عمو به یاران شهیدش پیوست و این سخنان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را در ذهن من تداعی کرد: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی‌شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».

پایان خبر

 

  • گروه خبری : آخرین اخبار,اخبار وب دا
  • کد خبری : 106758
حمید تهرانی
خبرنگار

حمید تهرانی

تنظیمات قالب